دیو فهرستی از ارقام فروش برای برخی از اقلامی که شماره قطعه مشابهی دارند، دارد. او از DSUM برای تجزیه و تحلیل تعداد واحدهای ارسال شده بر اساس شماره قطعه استفاده می کند. به عنوان مثال، ممکن است شماره قطعاتی مانند ABC01، ABC01A، ABC01M، IFA01 و IFM01 داشته باشد. وقتی دیو از DSUM برای مطابقت با شماره قطعه مانند ABC01A استفاده می کند، عالی کار می کند. با این حال، اگر او بخواهد قطعه شماره ABC01 را تجزیه و تحلیل کند، DSUM نه تنها ABC01، بلکه ABC01A و ABC01M را نیز در مجموع خود لحاظ می کند. دیو تعجب می کند که چگونه می تواند DSUM را وادار کند که مجموع های صحیح را برای مطابقت های دقیق فقط در شماره قطعه بازگرداند.
هنگام استفاده از DSUM، باید بسیار مراقب نحوه وارد کردن معیارهای خود باشید. برای مثال، فرض کنید ABC01 را در جدول معیارها وارد کنید. این کار را انجام دهید و متوجه خواهید شد: DSUM با تمام شماره های قسمتی که با آن پنج کاراکتر شروع می شوند مطابقت دارد.
راه حل این است که معیارهای خود را به این صورت وارد کنید:
="=ABC01"
به دو علامت مساوی در چیزی که وارد می کنید توجه کنید. اولی به اکسل می گوید که آنچه را که در گیومه ها آمده است، به عنوان تحت اللفظی بپذیرد. (در اصل فرمولی است که شما وارد می کنید.) وقتی تابع DSUM به این شکل وارد می شود، فقط با شماره هایی مطابقت دارد که دقیقاً ABC01 هستند.
جالب است که هیچ یک از موارد زیر به عنوان معیار عمل نمی کند:
="ABC01"
=ABC01
البته، اگر تنها کاری که می خواهید انجام دهید این است که بفهمید چند واحد از یک شماره قطعه خاص ارسال شده است، ممکن است به جای DSUM از توابع SUMIF یا SUMIFS استفاده کنید. استفاده از DSUM زمانی منطقی است که چندین معیار داشته باشید که می خواهید در تحلیل خود بررسی کنید. توابع SUMIF و SUMIFS الزامات سختگیرانه یکسانی برای وارد کردن معیارها ندارند.